«پیامبرخدا صلی الله علیه , اله وسلم می فرماید: هر کس خروج از ماه صفر را به من اطلاع دهد، اهل بهشت میباشد»، و «هر کس مرا به ورود ربیع الاول بشارت دهد، بهشت را به او بشارت میدهم»
سلام وشرمنده چند وقته چیز ی ننوشتم چون تو روستامون دسترسی ندارم و الان هم اومدم دانشگاه و وقت کردم بنویسم.
به نظرم ساده و زیباتراز همه ی رسم های دنیا باشد. موقع خواستگاری همه بزرگان روستا حضور دارند تا مهریه وباشلق (تعیین مقدار پولی که داماد به خانواده عروس می دهد تا با ان مقداری از جهیزیه را تهیه کنند). مهریه بسیار کم می گیرند باشلق هم نهایتش 2 میلیون تومان . بعد از خواستگاری مراسم عقد که خیلی ساده است برگزار می کنند .ا
اما عروسی:
ساز ونقاره میارن و زنان روستا لباس محلی می پوشند ومی رقصند و عروسی 2 شبانه روز ادامه دارد.
شب اول حنا بندان:خانواده داماد غنچه و یه سری دیگه وسایل مورد نیاز اماده می کنند و با طایفه خود به خانه ی عروس می روند و در انجا حنای عروس و داماد می بندن
ظهر بعد: هر کس دعوت هست(معمولا کل مردم روستا)پذیرایی می شوند و از بعد از ظهر دوباره مراسم شروع می شود هنگام غروب داماد را به اصطلاح میبرند رو(همه جمع می شوند و داماد را به جایی دور از خانه می برند و لباس دامادی تنش می کنند) و بعد داماد را به امام زاده می برند تا برای خوشبختی خودشان دعا کنند. و بعد از برگشتن او را روی تخت می نشانند وشباش می گیرند (مقدار پولی که میهمانان به عنوان کادو به داماد می دهند این مراسم در خانه عروس هم برگزار می شود). و بعد خوردن شام ومابقی مراسم به خانه عروس می روند و بعد از چند ساعت مراسم غم انگیز جدایی عروس از خانواده اش .
وبعداز 3 روز هم مراسم پا واکنون (عروس وداماد به میهمانی پدر عروس می روند وبر عکس)
گفته بودم روستا های زیادی داریم در هر روستا این رسومات تفاوت دارد و اینها کلیاتی از همه روستا ها هست
این روستا بین دو رودخانه قرار دارد فاصله این دو رودخانه حدود 80کیلومتر است .
جمعیت روستا تقربا 6تا7هزار نفر است .
قبلا کشاورزی روستا بسیار فعال بوده به همین دلیل 8هزار هکتار از زمین های روستا به کشاورزی اختصاص داده شده.
حدود 300تا400چاه ابی دارد که الان نیمی از ان هم فعال نیست.به همین دلیل دیگر شغل چندانی درروستا وجود ندارد همین باعث شده بیشتر جوانان برای کار کردن به شهر های اطراف مخصوصا بندر عباس بروند.اما الان قرار است در اینجا یک مجتمع دامپروری بسازند اگر این اتفاق بیفتد بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد ان شاالله.
تا قبل از قانون تخت قاپودر دوره رضاشاه مردم سایبان با کوچ کردن زندگی خود رامی گذراندن و اصولا دامدار بودند (سایبان جزء ایل کوهکی می باشد)اما بعد ازاسکان انها در منطقه ای به نام سایبان (نامش برگرفته از این است که درختان زیادی داشته وسایه ی زیادی ایجاد می کردند)شغلشان از دامداری به دامداری وکشاورزی تبدیل شد.
مردم سایبان از قومهای مختلفی تشکیل شده از جمله :
فارس وترک و عرب و.....که بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی می کنند .
زبان مردم در اینجا فاری است اما سایرروستاها لهجه خاصی دارند
مردم سایبان مردمی صمیمی و مهربان ومهمان نواز هستند این حرف من نیست حرف کسانی است که به اینجا امدند من دوست دارم براتون از اتفاقاتی که از گذشته تا الان افتاده بگویم اما خیلی زیاد میشه به همین دلیل در قسمت های مختلف میگویم.
احتمالا تا حالا اسم روستای درز وسایبان به گوش خیلی از شما نخورده چه رسد به اینکه اطلاعاتی در مورد اونم داشته باشین من می خوام شما رو با روستامون اشنا کنم.
این روستا از توابع بخش مرکزی لار می باشدکه حدود 150کیلومتر با لار فاصله دارد وخود شامل چندین روستا می باشداز جمله :
1.شهرک سایبان
2.درز
3.شهرک بیخویه
4.کهن برهان
5.سردشت
6.مهر اباد
7.رمیجان
8.بلوچی
و...
اما من قصد دارم در اینده شما رو با روستای خودم یعنی سایبان اشنا کنم.
زمین باقی می ماند اما انسان فانی است،انسان به جهان چشم می گشاید،اما دوباره در قعر خاک مدفون می گردد.زندگی بس کوتاه است،اما جهان در مکان جاوید خود پایدار باقی می ماند.
partnering with Indigenous peoples to Defend their Lands، Languages، and Cultures